یادمه اول راهنمایی بودیم و رفته بودیم مهمونی.شام خورشت بادمجون گذاشته بودن و من اصلا دوست نداشتم.کلا بادمجون نمیخوردمدقیق خاطرم نیست چی شد که عاشق خورشت بادمجون شدم.اصلا عاشق بادمجون سرخ شده و غذای درست شده با بادمجون شدم.الان اگه ازم بپرسن چه غذایی دوست داری میگم خورشت بادمجون. حالا ماجرای من و کوفته: مامانم و مامانم جونم و خاله هام کلا زیاد پیش میاد کوفته درست کنن ولی من دوست نداشتم.میخوردما ولی به زور اصلا علاقه ای نداشتم.تا اینکه چند خواهر یا برادر بزرگتر
ماجرای من و غذاها
این روزای اردیبهشتی
بادمجون ,دوست ,نداشتم ,خورشت ,اصلا ,مامانم ,خورشت بادمجون ,بادمجون شدم ,ماجرای من ,من و ,دوست نداشتم
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت